خوب در چشم انداز آینده من پیری نیست 

چون اصلا دلم نمیخواد پیری رو ببینم 

هر بار بالا سر مریض پیر پوشک شده سکته کرده آایمر گرفته زیوار دررفته یا هر چی دیگه میرم با خودم میگم خدایا منو به این روز ننداز 


عمو محمدتقی زن هم داشت و مرد 

سی سالش بود 

بی وارث 

سقوط کرد 

در سلامت مرد 

منم دلم میخواد پیر نشم 

در اوج بمیرم 

مثل عقاب :) 

دلم میخواد هزار و چهارصد رو نبینم 

می دونی 

نه آدمهای جدید رو دوست دارم 

نه سبک زندگی جدید 

نه دنیای جدید که همه پررو و پرتوقع و دست به خودکشی و طلاقشون ملسه 

دست به خیانت و رفیق بازی و سر دیگران کلاه گذاشتن و اختلاس کردن و خون خوب و ژن خوب شدنشون. 

وای خدا دلم اصلا دیدن سال های بعد رو نمیخواد 

انگیزه شو ندارم جداََ


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها